شهیدان را شهیدان می شناسند
دید در معرض تهدید دل و دنیش را
رفت با مرگ خود احیا کند آیینش را
رفت و حتی کسی از جبههنیاورد به شهر
چفیه و قمقمه اش کوله و پوتینش را
خوشا آنان که جانان می شناسند
طریق عشق و ایمان می شناسند
بسی گفتیم و گفتند از شهیدان
شهیدانرا شهیدانمی شناسند
کبوتر و دو پلاک و دو ساک خالی تو
دلم دوباره گرفته ز بی خیالی تو
تو التماس نگاه کدام پنجره ای
که نقش بسته نگاهم به طرح قالی تو
سری که هیچ سرآمدن نداشت، آمد
بلند بود و لیکن بدن نداشت آمد
بلند شد سر خود را به آسمان بخشید
سری که بر تن خود، خویشتن نداشت آمد
ای دوست به حنجر شهیدانصلوات
بر قامت بی سر شهیدانصلوات
چفیه من بوی شبنم می دهد
عطر شب های محرم می دهد
چفیه من، سفره دل می شود
جمعه، با مهدی، مقابل می شود
در سینه ام دوباره غمی جان گرفته است
امشب دلم به یاد شهیدانگرفته است
تا لحظه ای پیش دلم گور سرد بود
اینک به یمن یاد شما جان گرفته است
تا کی دل من چشم به در داشته باشد؟
ای کاش کسی از تو خبر داشته باشد
آن باد که آغشته به بوی نفس توست
از کوچه ما کاش گذر داشته باشد
شادی روح شهدایگمنام صلوت
ای دشمن حق ما دلیر و حق پرستیم
برگرد! تا سربند یا زهرا نبستیم
شهیداناز می توحید مستند
شهیدانسرخوش از جام الستند
نمردند و نمی میرند هرگز
شهیدانزنده جاوید هستند
هفته دفاع مقدس گرامی باد
بدی کردیم، خوبی یادمان رفت
ز دل ها لای روبی یادمان رفت
به ویلای شمالی خو گرفتیم
شهیدانجنوبی یادمان رفت
شادی روح شهدا صلوات!
گل اشکم شبی وا میشد ای کاش
همه دردم مداوا میشد ای کاش
به هر کس قسمتی دادی خدایا
شهادتقسمت ما میشد ای کاش
عشقیعنی یک استخوان و یک پلاک
سال ها تنهای تنها زیر خاک
چشم پاک دختری از جمله ای تر مانده است
چشم های پاکش اما خیره بر در مانده است
روی دیوار اتاق کوچک تنهایی اش
عکس بابایش کنار شعر مادر مانده است
باز هم در دل جنون آغاز شد
زخم میدان های مین ابراز شد
باز هم مجنون لیلایی شدیم
بعد عمری باز شیدایی شدیم
هفته دفاع مقدس مبارک
روییده ز تربت شهیدان، گل سرخ
پیغام شهیداست به دوران، گل سرخ
تا جان دگر فدا کند رهبر را
روییده هزار باغ و بستان، گل سرخ
ای روشنای خانه امید، ای شهید
ای معنی حماسه جاوید، ای شهید
چشم ستارگان فلک از تو روشن است
ای برتر از سراچه خورشید ای شهید
یاد شهیداندفاع مقدس گرامی باد!
ای شهیدان، عشق مدیون شماست
هرچه ما داریم از خون شماست
ای شقایقها و ای آلاله ها
دیدگانم دشت مفتون شماست
رفتن به جهاد نفس راهی است بزرگ
از جبهه گریختن گناهی است بزرگ
ما بر سر پست انقلابیم اکنون
خفتن سر پست اشتباهی است بزرگ
خوشا آنان که با عزت ز گیتی
بساط خویش برچیدند و رفتند
ز کالاهای این آشفته بازار
شهادترا پسندیدند و رفتند
بار دیگر لاله ها از خاک روئیدن گرفت
غنچه، پیراهن شکاف انداخت، خندیدن گرفت
نغمه داوود یر دادند مرغان چمن
عطر گل در کوچه های شهر پیچیدن گرفت
هفته دفاع مقدس گرامی باد!
کوله باری پر ز مهر انبیا دارد شهید
سینه ای چون صبح صادق، با صفا دارد شهید
این نه خون است ای برادر بر لب خشکیده اش
بر لب خونرنگ خود، آب بقا دارد شهید
از آسمان عرفان، تابنده اختری رفت
و ز کنج علم و ایمان، ارزنده گوهری رفت
سرباز پیشتازی از خیل عشقبازان
از صفحه شجاعت یکتا دلاوری رفت
در مسلخ عشقجز نکو را نکشند
رو به صفتان زشت خو را نکشند
گر عاشقصادقی ز مردن نهراس
مردار بود هر آنکه او را نکشند
هزار هزار شور و شوق/ لبان پر ز خنده
هزار هزار بسیجی/ هزار هزار پرنده
هزار هزار پهلوون/ هزار هزار همخونه
رفتند که ما بمونیم/ رفتند که دین بمونه
شهدا را یاد کنیم اگرچه با یک صلوات!
سیده زهرا محمدزاده موسوی
جنگ دفاع مقدس
وصیت شهدا
روبه رو ی بابایش نشست.اول کلی قربان صدقه اش رفت بعد با کلی منومن گفت:بابا اجازه میدی برم جبهه؟ اگه اجازه ندی نمیرم.من بدون اجازه تو نمیرم.اما یک گلایه بینمون می مونه اونم برای روز قیامت!
اونجا که بهم گفتن چراجهاد رو ترک کردی ؟میگم بابام اجازه نداد.....؟
پدرش اشک تو چشماش حلقه زد و گفت:باشه قبول.اما قول بده وقتی رفتی بگی که با اجازه ی پدرم رفتم.باید پدر رو شفاعت کنی.......... . بلند شد و روی پدرش رو بوسید.
که بهم گفتن چراجهاد رو ترک کردی ؟میگم بابام اجازه نداد.....؟
پدرش اشک تو چشماش حلقه زد و گفت:باشه قبول.اما قول بده وقتی رفتی بگی که با اجازه ی پدرم رفتم.باید پدر رو شفاعت کنی.......... . بلند شد و روی پدرش رو بوسید.
حضرت محمد (ص) در عام الفیل به سال 570 میلادی در روز جمعه 17 ربیع الاول قدم به عرصه این جهان خاکی نهاد و با وجودش عالمی را از جهل و گمراهی نجات بخشید. او عرش نشینی بود که با فرش نشینان همراه گشت تا آنان را هم با خود به عرش ببرد.
ز احمد تا احد یک میم فرق است
جهانی اندر این یک میم غرق است
روز نوزدهم دی ماه ،یادآور حماسه بزرگ و با شکوهی است که برگ دیگری از کتاب زرین انقلاب اسلامی را رقم زد. 19دی سالروز قیام خونین مردم قم است. همان روزی که در تاریکی استبداد و ستم روزنه هارا به سوی روشنایی گشود و روند انقلاب را به گونه ای شکل داد که طومار دو هزار و پانصد ساله نظام شاهنشاهی در مدت زمان کوتاهی در هم پیچیده شود. این روز بزرگ و به یاد ماندنی را گرامی می داریم و بر شهیدان و ایثار گران این حماسه جاوید درود می فرستیم .
هجدهم دی ماه سالروز عملیات پیروزمندانه کربلای پنج است پس از پایان این عملیات بود که تلاشهای بینالمللی برای پایان دادن به جنگ افزایش یافت. سنگینی شرایط دشوار پس از عملیات کربلا - 4 ضرورت انجام عملیات دیگری را ایجاب میکرد. عملیاتی که پیروزی آن تضمین شده باشد و ضمناً از جنبه نظامی و سیاسی بسیار ارزشمند باشد تا آثار نامطلوب کربلا-4 را جبران نماید. ارزشمندترین منطقه موجود، شلمچه بود که دشمن در آن مستحکمترین مواضع و موانع را داشت؛ بطوری که عبور از آنها غیرممکن مینمود و با توجه به اصول نظامی شناخته شده و محاسبات کمی، ضریب موفقیت بسیار ناچیز بود و بالطبع تضمین پیروزی از سوی فرماندهان عملیات را غیرممکن میساخت؛ لیکن ضرورت غیرقابل انکار ادامه جنگ در آن موقعیت و لزوم تسریع در تصمیمگیری پس از عملیات کربلا4 سبب گردید که صرفاً برای انجام تکلیف و با امید به نصرت الهی، تمامی نیروهای خودی اعم از رزمنده و فرمانده برای عملیات بزرگ کربلا-5 آماده شوند.
منبع : http://www.aviny.com
امامتت مبارک...
مولای من....به امامت رسیدنتان مبارک.هرسال این موقع هم خوشحالم برای اینکه عید است و هم ناراحت...ناراحت برای اینکه به یاد من می آورد که امسال هم نیامدی آقا...
به یاد من می آورد که من یکسا ل بزرگتر شدم اما باز چشمانم به جمال شما روشن نشد.
باور می کنید گاهی گذر عمر رافقط از سالگرد عید ولایت عهدی شما متوجه می شوم.متوجه می شوم که غیبتت یک سال دیگر هم اضافه شد.مولای من...خسته ایم...این روزها دوباره عصر جاهلیت برگشته .این بار مردم طلاوپول وقدرت می پرستند . بیا و دین جدت را احیا کن . بیا وبه چشم ودلمان روشنی ببخش.
خسته ایم آقا....خسته از دوری....دلتنگیم...تاکی می خواهی انتظار برگشتن ما را بکشی ، می دانم که تو غریب ترین فرد روی کره خاکی هستی ، می دانم که تو از گناهان ماهرشب اشک می ریزی ورنج گناهان ما را به دوش میکشی.می دانم که اگر دنیا هنوز پابرجاست،اگر هنور قهر خدا بخاطر گناهان ما دامنمان را نگرفته به خاطروجود توست.پس مولای من،زودتر بیا دیگر نگذار سال دیگر هم جشن بگیریم بدون تو.می خواهم از سال دیگر جشن ظهور بگیرین و در سالگرد ظهورت شادی کنیم خیابان ها را گلباران کنیم.
بوی گلها عالمی را مست و حیران می کند دیدن مهدی هزاران درد را درمان می کند
مدعی گوید که با یک گل نمی آید بهار ما گلی داریم که عالم را گلستان می کند
وصیت نامه شهید احمد لنگرى
به نام خداوند بخشنده مهربان و با نام الله پاسدارحرمت خون شهدأ به امید برافراشته بودن همیشگى پرچم الام وبه امید پیروزى حق علیه باطل وبه امیر پیروزى رزمندگان اسلام وسلامتى پیر بزرگ زمان امام خمینى وبا سلام بر تمامى شهداى اسلام .مادرم ، پدرم ، میدانم که درطول عمرم کارى براى شما نکردم امیدوارم که با اینکه با اجازه شما نرفتم به جبهه ، مرا ببخشید وعفو کنید ولى در جایى که مى بینم که اسلام در خطر است نمى توانم آرام بگیرم ، خیلى ها خواستند جلوى مرا بگیرند ولى نتوانستند.ولى حالا که شهید شدم ، مادرم وپدرم من را ببخشید ، ببخشید.در روزیکه من را به خاک بهشت رضا مى برید حتمأ شیرینى یادتان نرود به مردم پخش کنید ، اگر میخواهید که من در آن دنیا راحت وآرام باشم براى من عزا دارى نکنید ، براى من گریه نکنید ، براى على اکبر حسین (ع) گریه کنید.واز تو برادرم وخواهرم میخواهم که درغیاب من به وظیفه اسلامى خود عمل کنید وتواى برادرم در نبودن من از تو مى خواهم که راهم را ادامه دهید.وشما اى دوستان واى یاران من در نبودن من باید راهم را شما ادامه دهید ونگذارید که خون شهداى اسلام پایمال شود.
مشق دوری را چگونه با دل بی تاب بنویسم / نیستی بابا / بی تو من فردا
چگونه مشق بابا آب بنویسم
باز بابا آب / باز بابا آب / باز بابا آب
را بستند / رفته ای اما عمو عباس ها هستند
پاسداران رشید یاس ها هستند / در دل هر
ذره می گفتی که یک رود است در دل هر ذره یک رود در دل هر ذره یک روداست و عالم شمر و نمرود است
/ باز بابا شمرها بر خیمه ما آب را بستند
اما / کودکان شاداب / دیدگان خواب را
بستند / صحنه گرچه سخت تکراری است
فصل اینک فصل بیداری / داستان این بار
برعکس است / نهر بین خیمه ها جاری است
علی محمد مودب
وصیت نامه شهید اصغر ولىنژاد
به نام خدابا یاد خدا و براى خدا که زندگیم در جهت اوست مطالب زیر را بعنوان وصیت به عموم مسلمین و متعهدین و مستضعفین مىنویسم
و لا تحسبن الذین قتلوا فى سبیلالله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون. (1)
خدا را شکر مىکنم که انقلاب اسلامى ما را از خواب بیدار کرد و باعث شد که ازدید وسیعى به جهان و مسئله زیستن نگاه کنیم حال مفهوم زندگى براى ما زیستن است نه بودن که همیشه مىتوان بود ولى همیشه نمىتوان زیست.در طول تاریخ انسان در دو جبهه بودهاست جبهه قا بیلیان و جبهه هابیلیان در یکطرف مردم محروم و به استضعاف کشیده بودهاند و در طرف دیگر (زر و زور و تزویر) و اما انسان در این میان انتخابگر بودهاست و در طول تاریخ همیشه جنگ میان این دو جناح بودهاست جنگى به بزرگى تاریخ انسان. مرگ بر آمریکا وخدایا خدایا تا انقلاب مهدى (عج) خمینى را نگهدار. فقط بنده خدا - اصغر ولى نژاد
وصیت نامه احمد سویزى : بسم الله الرحمن الرحیم به نام خداوند ارزش دهنده مؤمنین و روشنى دهنده قلبها و شادى بخش روح مؤمنین و با سلام و درود به مهدى موعود (عج) و نائب برحقش امام امت خمینى بت شکن یعنى ابراهیم زمان و سلام درود فراوان به تمامى رزمندگان جبهههاى حق علیه باطل و سلام و درود به راهیان کربلا و کاروان کربلا و سلام و درود فراوان به دانش آموزان که از سنگر درس رها شدهاند و از خانه و جان و مال و پدر و مادر دل بریدهاند و عازم جبهههاى حق علیه باطل شدهاند تا به امام امت و امام حسین علیه السلام بگویند هرچند که در آن زمان و در روز عاشورا نبودند اینک به نداى امام خمینى لبیک گفته و مىگوئیم اى امام حسین (ع)، اگرچه ما در آن زمان نبودیم که شما را یارى کنیم اینک به یارى یکى از فرزندان شما ابراهیم زمان آمدهایم تا در صحراى کربلا شما و دین شما را یارى کنیم. پدر جان، اگر شهید شدم براى من گریه نکنید که به محبوب خودم پیوستهام و در جوار برادر شهید و عزیزم مهدى سویزى به خاکم بسپارید.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته 15/10/65احمد سویزى